ریشه روشنایی

ریشه های روشنایی میشکافد صخره شب را...

ریشه روشنایی

ریشه های روشنایی میشکافد صخره شب را...

مساله این است که،مساله ای نیست...


8 مارس از آن روزهایست که میشود ساعتهای اولیه بامداد 11مارس باشد و درباره اش نوشت،از آن تاریخ هایی که موضوعش در قیدو بند تقویم نیست و نباید هم که باشد هرچند که شنبه تمام تلاش چند باره ام برای درجِ این یاداشت مثل نرسیدن به همایشی که برایِ همین روز و بلخره بعد از سالها برای اولین بار با مجوز رسمی برگزار میشد(در همین خانه علوم انسانی که در خیابان نجات اللهی هست)،نا تمام ماند...ولی خب خوبی 8 مارس ها به این است که میشود فردایش،پس فردایش یا هر روز دیگری درباره اش نوشت چون آنقدر مسئله مربوط به حوزه زنان در دنیا حتی!مهجور مانده که زمان برای گفتن ذرباره اش کم بیاید..


هشتمِ مارس که مصادف با روز «جهانی زنان» است در ایرانِ این یکی دوسال اخیر مثل سالهایِ قبلش آنقدرها غریب و نامانوس نبوده و حداقلش از نظر تقویمی و مناسبتی شناخته شده تر بود و من حتی پیامهای تبریک هم دریافت کردم!!! و امسال بخصوص چند پست و بلاگی هم که آقایون اغلبشون رو نویسندگی کرده بودند ،خواندم که  امیدوار کننده بود هرچند که این پستها جایِ «هرچند که»...داشتند ولی برای شروع دلگرم کننده بود و البته متن نسبتا طولانیِ یکی از نوشته ها عالی بود و در کل آقایِ نویسنده اش عالی هستند...


نمیدانم چند 8 مارسِ دیگر باید بگذرد که بدانیم مسئله ای هست؟!تبعیضی هست،خشونتی هست...

که بدانیم نهایتِ یک زن در ازدواج و بچه دارشدنش  خلاصه نمیشود.ما هنوز در خانه اول که پذیرش اینکه اصلا مسئله ای وجود دارد یا نه؟گیر کرده ایم چه رسد به مراحل بعدی و حل مسئله،حتی در عصری که زنها نقشهایِ سنتی خود را در خانه رها کرده اند،وارد جامعه شده اند،درس خوانده اند و به استقلالِ مالی رسیده اند!!!

واقعیت این است که جمعیتِ بزرگی از زنان این سرزمین اصلا نمیدانند که مسئله ای وجود دارد و البته این موضوع کمترین اهمیتی هم برایشان ندارد،عده ای هم هستند که شنیده اند و احتمالا کمی هم خوانده اند که ایشان هم دچار برداشتِ اشتباه از مسئله حقوق زنان و به ابتذال کشیدن این موضوع هستند. 

آنها هم که به درک درستی رسیده اندعده قلیلی اند که کوچک بونِ جامعه شان راه به جایی نبرده...

و اینچنین است که اینچنینیم...


پ.ن:اسفندهایِ شلوغِ بویِ بهار بده...من که دوست دارمش...





زخمی که هم چنان قربانی میگیرد...


هنگامی که صحبت از خشونت به میان می آید،ذهن عموم جامعه به سمت آزار و اذیت فیزیکی و جسمانی سوق پیدا میکند،حال آنکه خشونت گستره وسیعی از آزارهای جسمی،روحی،روانی و اجتماعی را شامل میشود و دارای لایه های پنهانیست که شاید خیلی هم به چشم نیاید.

 خصوصا  که وقتی مخاطب این اعمال خشمها  زنها باشند،این موضوع به واسطه آسیب پذیرتر بودن آنها پیچیده تر هم میشود. گرچه این اواخر آزار جسمی زنان(کتک خوردن) در مقایسه با سالهای گذشته به مراتب کمتر شده ولی در عوض خشونت کلامی و جنسی علیه آنان بیشتر و وسیعتر شده،در واقع نوعی دگردیسی اتفاق افتاده و خشونت اینبار  با ردایی جدید پا به  میدان گذاشته که به دلیل پنهان بودن و سانسور شدنش توسط خود زنان(به خاطر عرفهای کذایی جامعه) چه بسا آسیبی که به روح و روان میزندخطرناکتر هم باشد.

 این خشونتها معطوف به فضا یا شرایط خاص نمیشود، در هر سن و نژاد و فرهنگ و وضعیت معیشتی و در همه مکانها از خانه گرفته تا خیابان ،اداره،تاکسی،اتوبوس و...صورت میپذیرد.

او شنونده انواع و اقسام توهین ها و تحقیرهاست و حتی در دعوای بین مردها این اوست که مخاطب اصلی ناسزاهاست...و گاهی این بد رفتاریهای کلامی در شکل و ظاهر امروزی و جدید نثارش میشود که حتما نمونه هایش را دیده اید.

 البته نمیتوان نقش خود زنها را در به وجود آمدن چنین شرایطی نادیده گرفت...زنی که این خشونتها را به عنوان یک عرف و امری طبیعی از سوی مردان پذیرفته و حتی بخشی از آن را خودِ زنان در کلام علیه خودشان به کار میبرند که این بسیار  جای تاسف دارد(این مورد را در میان زنها بسیار دیده ام!!)

...


و هروز و هروز تکرار میشود این سناریور... و نتیجه اش میشود خستگی،کلافگی و حس تنفری که  از زن بودن  در بینمان تقویت میشود...


هر چه فکر میکنم چرایی اینکه انسانی به واسطه جنسیتش مورد اذیت بیشتری قرار میگیردرا درک نمیکنم...


پ.ن1:نه اینکه خشونت  تنها بر ضد زنها باشد که مردها هم کم مورد آزار و اذیت قرار نگرفتندو نمیگیرند اما درصد زیادی از این خشونتها بر علیه زنهاصورت میگیرد و ما باید این را بپذیریم...هر چند که عده ای حاضر به پذیرشش نیستند!!

پ.ن2:در مورد زنها تابوهای بسیاریست که باید شکسته شود و البته موج وبلاگی به راه افتاده که روز به روز هم بیشتر میشود اتفاق خوبیست به شرط سوءاستفاده نکردن از مسائل مربوط به خانومها که بعضا دیده میشود.

پ.ن3:وزیدن باد همیشه خوب است،بخصوص اگر هوای شهرت آلوده باشد...

در شهر من همچنان میوزد...



تبعیض جنسیتی نتیجه سکوت ما...

 زنان،حقوق و مشکلاتشان، از آن موضوعاتیست که در دنیا هنوز جای پرداختن بدان بسیار وجود دارد حتی با توجه به اقداماتی که در سطح جهانی در رابطه به این مسئله انجام شده و خیلی جدی ادامه دارد،حال چه رسد به ایران که مشکلات زنان در مقایسه با خیلی از کشورها بیشتر است و فعالیت در این زمینه از جانبِ خودِ زنها بسیار بسیار کمتر...

اکثر ما معترف و معتقدیم به این که زنانِ جامعه ما بیشتر از مردها مورد تبعیض جنسیتی قرار دارند و خیلی اوقات گله و شکایت هم داریم از این تبعیضها.

اما سوال اینجاست ،حال که ما وجود این نابرابری را باور داریم،پس چرا هیچ حرکت و فعالیتِ محسوسی برای از بین بردن این تبعیضها از جانبِ ما صورت نمیگیرد...

نمیگویم صرفا زنان چرا که اعتقاد دارم اگر تبعیضی درجامعه هست و حقوقی از قشری پایمال میشود،همه چه زن چه مرد باید برای رفع آن اقدام کنند...فرقی نمیکند این مشکل برای مردها باشد یا برای زنان و کودکان...

ولی در درجه اول از خودِ زنان این اننظار میرود که در صدد احقاق حقهای پایمال شده شان برآیند اما با نهایت تاسف میبینیم که نهایتا  این مسئله در حد گله گذاری  در جمع های خودمانی فراتر نمیرود...بخصوص وقتی که پای لغت "فمنیست" وسط می آید،انگار دچار وحشت میشوند...آنقدر معنی این کلمه در ذهنشان بد جای گرفته که کلا از آن فراریند(در رابطه با فمنیست ها و در کل خود این لغت بعدا خواهم نوشت)


البته بوده اند و هستند زنانی که از آنها به اسم"فعالان حقوق زنان"یاد میشود(نظیر خانمها:نسرین ستوده،شیوا نظر آهاری،مهر انگیز کار و...)که بی کار نبوده اندو فعالیتهایی صورت داده اند ولی آنقدر دست تنها و بی پشتوانه بوده اند که تغییر محسوسی در بهبود وضع زنان به وجود نیامد و دستِ آخر هم که راهی زندان شدند... 

با این اوصاف گزاف نیست اگر بگوییم یکی از متهمان اصلی در رابطه با این تبعیض ها و ادامه داشتنش بدون کوچکترین تغییر تا به امروز خود زنها هستند...گویی این موضوع اصلا اهمیت چندانی ندارد که بخواهند فکرشان را درگیرش کنند...


پ.ن1:قطعا در نوشته های بعدی به موضوع زنان بیشتر خواهم پرداخت و این نوشته تنها فتح بابی بود برای متنهای آتی...


پ.ن2:این نشست اجلاس غیر متعهد ها  و در پی اش تعطیلی چند روزه تهران رسما به زندگی ما گند زده و خلاصه کلی مشکل برای ما بوجود آورد...