ریشه روشنایی

ریشه های روشنایی میشکافد صخره شب را...

ریشه روشنایی

ریشه های روشنایی میشکافد صخره شب را...

اندکی تأمل...




"به زمین وفادار باشید و باور ندارید آنانى را که با شما از امیدهایِ اَبَرزمینی سخن می‌گویند."



نیچه، از کتاب "چنین گفت زرتشت "


پ.ن1:وفادار بودن به زمین به اندازه وفادار بودن به خدا سخته...

پ.ن2:گاهی مسئله فقط "امید" است که توهم می آورد و از اینجاست که داستان سرایی ها آغازیدن میگیرد...

پ.ن3:ما هستیم بدون هیچ سؤالی،مطیع و راحت طلب...مگر نه اینکه بودن ما در اندیشیدن ما معنا میابد و اندیشیدن در سوالهایی که طرح میکنیم؟

پ.ن4:اسلاوی ژیژک را هم به اندازه نیچه باید جستوجو کرد...و چنین گفت زرتشت را باید بلعید تا فهمید...اگر وقتش هست حتما بخوانیدش(البته برای شروع به خواندن آثار نیچه کتاب مناسبی نیست،گیج کننده میشود)

پ.ن5:نیچه به زعم خود و خیلی ها زرتشت ایران باستان را  به زرتشت خودش ارتقاء داد...وقتی زرتشت اول از جانب خدا برای انسانها پیام آورد و از گشوده شدن افقهای روحانی به روی بشر سخن گفت،زرتشت نیچه با پیغامش همگان را متعجب کرد اینکه:عرصه گیتی جای مبارزه دائمی نیک و بد نیست، اینکه: خدا مرده.و این یعنی رهایی از قیدها...

پ.ن6:من به خدا اعتقاد دارم هنوز+مقداری زیادی شک و کلی پرسش که جوابی نیست که همین خود عامل شک و تردیدهاست...

پ.ن7:کنکاش در مورد مسائل دینی چیزیست که همیشه از آن ترس داریم،در حالی که زیرو رو کردن و نقد مذهب هر چه که باشد ضروریست و اتفاقا توجه چندانی هم بدان نداریم و اگرهم هست همچنان در سطح گیر کرده ایم...



پ.ن بی ربط به پست:پرنیانمان یک ساله شده و به غایت شیطون،مو میکشه(که اغلب موهای من رو هم مورد نوازش قرار میده و اغلب وسط خواب!!و بعدش غش میکنه به خنده)میرقصه به چه قشنگی(حتی با صدای اذان تلوزیون!!)کافیه که  بگی به چیزی دست نزن(به شدت فضول تشریف دارن آخه)تا جیغش روانت رو برهم بزنه.انگشت داخل چشم میکنه،قهر میکنه!!عاشق بیرون رفتنه و در این مواقع خدا رو هم بنده نیست.به موبایل علاقه عجیبی داره و اینکه پرتش کنه و بکوبونش به درو دیوارو زمین،به کامپیوتر و کیبورد، به کنترل تلوزیون و هرچیزِ الکترونیکی که قابل خراب کردن باشه!!البته در کتاب و دفتر پاره کردن هم استعداد ویژه ای داره! 

و صد البته در حال حاضر دوست داشتنی ترین موجود خانواده ماست.

نظرات 5 + ارسال نظر
دانش سه یکشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 16:52 http://danesh3.com

با سلام
وب سایت ما دانش سه می باشد
www.danesh3.com
این وب سایت در زمینه اخبار علمی، کنکور ها و امتحانات مقاطع مختلف تحصیلی و دانلود در این زمینه ها مانند کنکورهای سالهای گذشته فعالیت می کند.
از شما دوست عزیز خواهشمندیم به وب سایت ما سری بزنید و در جهت اشاعه دانش لینک وب سایت ما را در پیوند های سایت خود با عنوان دانش سه قرار دهید.
با تشکر از شما دوست عزیز

ایزدیار سه‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 14:44 http://ezadyar91.blogsky.com

سلام خواهر خوبم
حال شما؟ خدا را شکر که دو مطلب جدید می بینم و می توانم از مطالب مفید شما بهره مند شوم.از این بابت خوشحالم.اما خواهر خوبم واقعاً متحیرم و به واقع در شگفتم از این اشتراکاتی که بین ما هست! تا به حال با هر مطلبی که شما نوشتی کاملاً با شما هم عقیده و هم نظر بودم؛ افق و دید فکری سیاسی و اجتماعی یکسانی داریم و جالب تر اینکه من نیز خواهر زاده ای دارم پرنیان نام که عاشقانه می پرستمش! این پرنیان ما الان کمتر از 2سال دارد و بی نهایت شیرین، ان قدر که ندیدنش را نمی توانم تحمل کنم!
مطالب شما را هم می خوانم و امیدوارم که بتوانم نظری درخور برای شما مهیا کنم.سبز باشید چون همیشه

سلام آقای ایزدیار عزیز...
شکر خدا خوبم...لطف دارین شما امیدوارم اینطور که میگین باشه...
اوه بله اشتراکات زیاده!!من کلا با همه نقطه اشتراک زیاد دارم:دی.اتفاقا چند روز پیش داشتیم با یکی از دوستان نقاط اشتراکمان را میشمردیم.اشتراکات زیاد بود...
اوهوم افق های سیاسیمان مشترکند...
جدی؟به به.خدا نگهش داره.پرنیان ها اصولا شیرینندو شیطون.پرنیان ما یک ساله و فرزند برادرم هست...مامانم هر وقت نگاهش میکنه به بابام میگن فکر میکردی بچه محمد(محمد مهدی) اینجوری بشه؟
منم همینطور ندیدنش یه دنیا دلتنگی میاره برام.
حتما همینطوره،از نظراتتان استفاده میکنم.سلامت باشید.

ایزدیار چهارشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:11 http://ezadyar91.blogsky.com

با سلام دوباره خدمت خواهر خوبم
من تا به حال آثار نیچه را نخواندم اما وصفش را فراوان شنیدم.حال کی توفیق خواندنش نصیبم شود فعلاً نمی دانم.اما از زرتشت نوشتی و من ارادتی خاص به این بزرگمرد ایران زمین داشته و به وجودش و ایرانی بودنش واقعاً مفتخرم.به واقع می خواهم بگویم خدا با وجود زرتشت بر ما مردم ایران منت گذاشت؛ ولی ای کاش چهرۀ واقعی و نازنینش از پس پرده های غبارآلود بی مهری ها و تعصبات و خرافات و جفاهایی که به ناحق بر او روا داشته و می دارند بر همگان عیان می شد؛ تا بدانند چه خورشید پر تلألوئی از این سرزمین اهورایی تابیدن گرفت؛ خورشید درخشانی که نورش را همچنان می توان در اقصا نقاط عالم مشاهده کرد.
در ادامه از دین و مذهب گفتی و لزوم شک و نقد آن؛ به این مسأله اساساً همه باید بها بدهند؛ چرا که کاملاً واضح است که این دین و مذهب تقلیدی و ارثی که در کمال تأسف ما آن هم فقط به صرف عادت به آن مبتلاییم! پشیزی ارزش ندارد.دین و ایمانی ارزشمند است که قطعی و یقینی باشد؛ آن هم به دست نمی آید مگر با تحقیق.حال چه، کسانی خوششان بیاید یا نه،من به قطع و یقین به لزوم شک و تردید در دین و سپس نقد آن اعتقادی راسخ دارم و این امر را از ضروریات جامعه و موقعیت زمانی کنونی می دانم؛ چاره ای هم جز این نیست؛ که در غیر این صورت جز سرخودگی و فرار از دین و مذهب و بی قیدی و متمایل شدن جوانانمان به ادیان دیگر که واقعیتی محتوم و قطعی است به نتیجۀ دیگری نخواهیم رسید.سبز باشی

سلام به شما مهربان برادرم...
امیدوارم فرصتی دست بده و بخوانید نیچه رو...
زرتشت پیامبر بزرگی بوده و همین بزرگ بودنش نیچه را مجاب کرد که یکی از مهمترین آثارش را به نام وی ثبت کنه...کاش عیان شود تا همگان بدانند...
نقد دین از ضروریات هست،خصوصا که خیلی از دستورات توجیه عقلانی نداردو صرفا"دست و پاگیر هست و باعث عقب ماندگی...
گریزها و سرخوردگی خیلی وقت هست که شروع شده...
علاوه بر این دین باید پایش را از خیلی مسائل و موضوعات کنار بکشد...
زنده باشین...

پوریا پرانا پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 14:06 http://s-pourya-salehi.mihanblog.com

فک می کنم برای هر کسی واجبه که یه بار حداقل خدارو بکشه.
نیچه رو با همین کتاب شروع کردم
گیج نشدم، مبتلا شدم

فکر میکنم که درست فکر میکنید...
دنیای امروز ما و پیشرفتهای علمی و فرهنگی بشر حاصل همین شک کردن و چشم بسته نپذیرفتنش است...حاصل چراهایش...

به به خیلیم خوب که این کتابو خوندین...نیچه کلامش عمیق هست و اگر به عمقش نرسی برداششتت از حرفش چیز دیگری میشه و دور از اصل،چیزی که اتفاقا ما ایرانی ها خیلی دچارش هستیم...همچنان در سطح نیچه موندیم و اون رو به طرزوحشتناکی دم دستی کردیم...
برای همینه که پله پله خواندنش توصیه میشه،که گمراه نشی و به اصل برسی...

هوشنگ جمعه 5 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 07:49

گاهی خدا رو باید کشت تا به خدا رسید
خدا هم واسه خودش مفهوم عظیمیه
خدا پرنیانتون رو حفظ کنه
بچه ها چقدر شیرینن

شاید...بله عظیمه...
ممنون،آره خیلی شیرینند...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد