ریشه روشنایی

ریشه های روشنایی میشکافد صخره شب را...

ریشه روشنایی

ریشه های روشنایی میشکافد صخره شب را...

دور فلکی یکسره بر منهج عدل است؟

بی خوابی شبانه که به  سرت بزند و شورِ شعرِ حافظ که به  جانت بیفتد ،تمام تلاش و تقلایت برای خواب را رها میکنی و سراغ دیوان لاجوردی رنگِ حافظت میروی تا

حافظ هوسش که به دل بیفتد تا با چند غزلش خود را سیراب نکنی دست از سرت بر نمیدارد

اینگونه شد که کتابم را باز و شروع کردم به خواندن

دارای جهان نصرت دین خسرو کامل

یحی بن مظفر ملک عالم و عادل

.

.

.

دور فلکی یکسره بر منهج عدل است

به این مصرع که رسیدم چند بار خواندمش با خود اندیشیدم...

به راستی دور فلکی بر منهج کدام عدل است؟

و از همینجا و همین مصرع بود که این پست رقم خورد

فکر کردم به دنیابه عدالتی که حافظ از آن دم زدهبه دنبال نشانه هایی بودم از عدل

دنیا را بالا و پایین کردمچپ و راستچرخاندمشجزئی نگاهش کردمکلی بر اندازش کردموقایع را،کوچک و بزرگ کنار هم قرار دادماما  هیچ نیافتم از عدل

گاه دیدم که ظالم راه به منزل بردو مظلوم مظلومتر شد

<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<< 

در دنیایی که ما میشناسیم و زندگی میکنیم بی عدالتیهای فراوانی به چشم میخورد

در این جهان آنقدر دردو مصیبت میبینی که اغلب اوقات نمیتوانی تشخیص دهی که کدامیک از دیگری رنج آورتر است

 شاید این دنیا نمونه خوبی باشد که اگر عدم عدالت در اینجا حکمفرماست چه تضمینی وجود دارد که در دنیایی دیگر عدالت برقرار شود؟

مگر این عالم  ساخته خداوند عدل نیست،پس این بی عدالتیها از برای چیست؟

 

آیا نمیتوان نتیجه گرفت که این عدم عدل ممکن است در هرجای دیگری هم باشد؟ تمام  مشقتهای اینجا را تحمل میکنیمو دلخوشیم  به دنیایی دیگر که عدالت واقعی رادر آنجا خواهیم دید... ولی ما تنها دنیایی که در آن زندگی میکنیم را میشناسیم وهیچ اطلاعاتی از بقیه جهان نداریم...


نمیدانم... همه اینها ساخته و پرداخته عقلی است که طبق هر آنچه مشاهده میکند نتیجه میگیرد

اصلا نمیدانم صحیح است دخالت عقل،عقلی که خیلی اوقات قد نمیدهد در این اموریا خیر

شاید به قول دوستی  در این موارد باید راه عقل را بستحتی نمیدانم که او هم درست میگفت یا نه...هر کس چیزی میگوید...

<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<


پ.ن1:روز پدر بر همه پدرهایی که هیچ از پدرانگی کم نگذاشتند و به راستی لایق نام پدر هستند مبارک باد...و بر پدر خودم(بابایِ خوبم)که هیچ وقت از محبتش دریغ نکردو نمیکند...و تمام تلاشش را کرد و میکند که خانواده اش در آرامش و آسایش باشد...تمام این سالها شاهد تلاشش بوده ام...


پ.ن2:این پست خوب از دوست بسیار خوبم جناب مهدی شریفی را حتما بخوانید...به دل خودم که خیلی نشست...