ریشه روشنایی

ریشه های روشنایی میشکافد صخره شب را...

ریشه روشنایی

ریشه های روشنایی میشکافد صخره شب را...

برای این روزهایم...

مانده ام در هزار توی زندگی...اینروزهایم شده سوال زندگی ...جوابی ندارد...جوابی ندارم...این را میدانم ولی...

ولی باز میپرسم از آخرش...راستی آخرش چیست؟

هرچه باشد نابودی نباشد...مرگ پایان زندگی درام مان نباشد...(هنوز عادت نکرده ام در لحظه زندگی کنم)

اینجا که چیزی ندارد...هیچ...خوشی هایش هم یجوریند...غمهایش اما طولانی...

گاهی خنده ام میگیرد از هول زدنها...از همانهایی که در حال دویدنند همیشه...همانهایی که فکر میکنند عقبند از همه...انگار هیچ وقت هیچ سوالی ندارند و اتوماتیک وار فقط میدوند که مبادا عقب بیفتند از هم کیشانشان...

هنوز در جنگم با خود...هنوز مسئله ام حل نشده با خدایم...هنوز هم شک مثل خوره به جونم میفته...هیچ وقت نتوانستم بپذیرم که خدایی نباشد...و نخواهم توانست...

اما سوالهایم...آنها را چه کنم؟...آنها که انگار هیچ وقت جوابی برایشان نیست...همانها که گاهی زیر سنگینیشان له میشوم...آنهایی که هیچ وقت راحتم نمیگذارند...همیشه با منند ...همیشه...ازم جواب میخواهند...ومن نه من که انگار کسی جوابی برایشان ندارد و بی خیالش شده اند دیگر...

اینروزهایم شده حفظ ظاهر ولی کیست که بداند درونم غوغاست...از آن موقعهاست که همه چیز با هم بهم میریزد...ومن همچنان ظاهرم را حفظ میکنم...و این سخترین کار دنیاست برایم...

مدتیست بدجور احساس پوچی میکنم...


پ.ن:میدانم پراکنده گویی کرده ام از یک ذهن آشفته مگر بیشتر از این هم بر می آید؟حرفهایی بود که سنگینیش را حس میکردم و هرچند...


طوفان من سیتی....

بازی زیبای بین من سیتی و منچستریونایتد عصر کسل کننده امروزم رو کمی جان بخشید...

الحق که فوتبال فوق العاده زیبایی بود...این را کسانی که به فوتبال علاقه دارندو میبینند خوب درک میکنند...طرفدار هیچکدام از این تیمها نیستم ولی دوست داشتم سیتی ببرد با این که فرگوسن را خیلی دوست دارم...فرگوسن تمام نشدنی را...

خیلی وقت بود فوتبال ندیده بودم البته از نوع خارجیش...حوصله اش نبود اصلا...دل مشغولیهایم این روزها سر به آسمان زده!!!بگذریم...

نمیدانم چرا در حین تماشای فوتبال ذهنم به سمت فوتبال خودمان منحرف شد...یک لحظه مقایسه کردم نوع فوتبالهارا که تنها حاصلش پوزخندی بیش نبود و البته یک بیت شعر که خواهم گفت....

میگفتم :باخت تاریخی این تیم اجنبی هم بلخره در اولترافورد(حالا غلط املاییش را ببخشید)رقم خورد آنهم توسط چه تیمی!!!!!!رقیب دیرینه شان...ومن کمی دلم خنک شد بخاطر باخت سنگینی که اینها به تیم آرسنال تحمیل کردند...

گوارای وجود تماشا چیانشان....

باشد که فوتبال این مملکت هم رنگ پیشرفت را به خود ببیند...هر چند با این اوضاع بعید میدانم ولی به هر حال آرزوست دیگر چه کنیم که دیگر این یه قلم بر ما عیب نیست!!!!!

واما آن بیت مذکور...

میان فوتبال ما تا فوتبال آنها***تفاوت از زمین تا آسمان است(یا تفاوت از ایران تا انگلستان است یا نه دیگه اینو نمیگم شاید بعضیا خوششون نیاد شما هرجور راحتید بخونید)