ریشه روشنایی

ریشه های روشنایی میشکافد صخره شب را...

ریشه روشنایی

ریشه های روشنایی میشکافد صخره شب را...

از مدرسه تا دانشگاه...

با اومدن پاییز با جون گرفتن دوباره ماه مهر باز همون حس مذخرف لعنتی تو وجودم جون میگره

نمیدونم چیه شاید یه جور دلتنگیه که از اولین روز دبستانم باهام بوده... یادش بخیر غوغایی کردم روز اول مدرسه همه رو درگیر کرده بودم خاصه مامانمو بنده خدا چقد تلاش کرد تا تونست منو سر کلاس بشینونه...یه ماهی طول کشید تا بلخره کنار اومدم با مدرسه ...

دوران دبستانم همیشه درگیر بودم راحت تموم نشد سر هر ناملایمتیی برنامه داشتم که البته کاملا حق باهام بود...گذشت تا دوره راهنمایی که سال اولش در آستانه اخراج از مدرسه قرار گرفتم سر یه دعوا یه اشتباهی که از جانب یه معلم سر زده بود که حاضر به پذیرش هم نبود وقتی تذکر دادم  بهش به مذاقش خوش نیومد انگاراینجور شد که دعوا بالا گرفت ...مامانمو خواستن که مامان محکم پشتم وایسادو ازم دفاع کرد...یادم نمیره هیچ وقت بهم گفتن یا باید جلوی جمع بچه ها از اون معلم عذر خواهی کنی یا اخراج!!!!منم گفتم جلوی جمع عذر خواهی نمیکنم اخراجم کنید...(البته اخراج هم نشدم)

دبیرستانمم همچین با آرامش نگذشت بخصوص دوران پیش دانشگاهیم که فقط دو سه ماه از سال تحصیلیو سر کلاس بودم...

تا دانشگاه ...بدترین دوران زندگیم دوران دانشجوییم بود بازم برعکس همه !!!حس تنفرم هیچ وقت فرو کش نمیکنه از مسئولین دانشگاه از کار منداش از اساتیدیش از...

روزایی که قطعا همیشه به بدی ازشون یاد خواهم کرد ...

از نظر من دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی بدترین دانشگاه ایران که چه عرض کنم کره زمینه!!!!!!!!!!!!مسئولین چاپلوس جان بر کفش که از همه بدترررر

اصلا یاداوری خاطرات مذخرف دانشجوییم باعث شد این پستو بزنم ...

عوضش دوران طلایی تحصیلم دوران دبستانم بود یکه تازی میکردم تو مدرسه

نظرات 6 + ارسال نظر
ایزدیار جمعه 1 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:20 http://ezadyar2.blogsky.com

خواهر خوبم سلام ممنونم از لطف شما
سبزی و شادابی و سر زندگیت آرزوی من است.ننوشتی بالاخره دانشگاه هم تموم شد یا نه! اگه تموم نشده سال تحصیلی خوب و سرشار از توفیق را برایت آرزو می کنم.در ضمن شما هم لینک شدی.سبز باشی

سلام جناب ایزدیار
من هم آرزویی مشابه برای شما دارم
شروع مهر برایم با شروع سال تحصیلی همراه است.
آنقدر سالهای تحصیلی بد را پشت سر گذاشته ام که برای من معمولی هم باشد کافیست ...ممنون از لطفتون
پیروز پایدار باشید...

h.k جمعه 1 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 15:11 http://www.cubeme.blogsky.com

سلام...
من پاییز را دوست دارم...ولی وقتی به دوران مدرسه اول مهر فکر می کنم حالم به هم میخورد.
پس سعی می کنم بهشان فکر نکنم.

علیک السلام...
من خیلی دوست ندارم پاییزو...نمیدونم چرا ولی ...
پس هم دردیم حتما مثل من دوران تحصیلت پر از دردسر بوده...
خواه ناخواه با رسیدن این ایام خاطراتت جون میگیره...
دستت خودت نیست انگار!!!

خبربان شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:52

آره خاطرات لعنتی جوون می گیره!

جالبه که همه از دوران مدرسه خاطرات بدی داریم...اونقدر که حتی نمیخواهیم بهش فکر کنیم...چرا؟
با ما چه کرده اند که اینگونه بیزاریم از یاداوری آن روزها و آمدن این روزها...

ایزدیار دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 19:20 http://ezadyar2.blogsky.com

سلام خواهر خوبم ممنون که دوباره یه سری هم به من زدی! ای کاش همه در مواردی این چنین مثل شما با انصاف به قضایا می نگریستند و به حقیقت تلخی که چاره ای جز قبولش ندارند معترف می شدند! گرچه وقتی کسی خودش رو نماینده خدا بدونه خوب طبیعیه که هیچ وقت نیاز به پاسخ رو احساس نکنه!سبز باشی

سلام برادر!!!!
مرسی از شما بخاطر اهمیتی که به مخاطبانتان میدهید...
پذیرفتن این حقیقت و اعتراف به آن اولین قدم برای رهایی از این وضعیت است ولی افسوس مردمانی هستیم که محکم بر سر عقایدمان حتی اگر بدانیم که پوچ و غلط است ایستاده ایم(درد این است)
نماینده های بر حق خداوند هم خود را از پاسخ دادن مبرا نمیدانستند...
ترسم فردا روز ایشان خود را خدا معرفی کنند...
زنده باشید...

حسین ب دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 22:18 http://www.shamejam.com

سلام دوست عزیزم حالتون خوبـــــه ؟؟؟ دو نکته رو خیلی خوب اومدید !!! یکی خاطرات خوب دوران دبستان و دیگری اساتید متاسفانه بداخلاق دانشگاهــــی !!!! اما کاش دانشجوی دانشگاه رازی کرمانشاه بودید تا قدر عافیتو میدونستید ... !!! راستی مزخرف از زخرف میاد و اینجوری نوشته میشه !!! به ما هم سر بزنید !!!! ارادتمند

سلام
حالم؟راستش نمیدونم ... به هر حال ممنون از جویا شدن احوالات...
بیشتر از اساتید مسئولین دانشگاه منظورم است...
مسئولینی که جز تنگ کردن عرصه بر دانشجو کار دیگری بلد نیستند...و اساتیدی که بله قربان گوی مطلق هستند...که اگر نباشند از کار برکنار میشوند...گله از کارمندانی دارم که جوری جوابت را میدهند که انگار دارند با یک خلاف کار صحبت میکنند(جای گله زیاد است...)
نه خواجه نصیر که این درد در دانشگاهای دیگر هم هست...دوستانم در دانشگاه تهران وبهشتی و...هم کم دلشان خون نیست...
عافیتی نیست که قدرش رو بدونم!!!!مگر شما در دانشگاه ما بوده ایدکه میگویید عافیت است؟
غلط املایی نمکه یه نوشتست!!!!مرسی از ویرایش!!
چشم سر میزنم...

h.k جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:00 http://www.cubeme.blogsky.com

سلام زهرا...بابت لحن بدم در جواب کامنت تو عضر خواهی می کنم....ببخشید...تقصیر خودم نیست....عصبی هستم
و بعضی وقتها بدون این که بفهمم لحنم تند میشه...
ببخشید تو رو خدا تو دوست خوب من هستی....

سلام...
خودتونو زیاد نا راحت نکنید...فکر نمیکردم عصبی بشین...قصد توهین نداشتم..
من یکمی زود عصبانی میشم...شما هم بر من ببخشا...
شما هم دوست خوب من هستید قطعا...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد