ریشه روشنایی

ریشه های روشنایی میشکافد صخره شب را...

ریشه روشنایی

ریشه های روشنایی میشکافد صخره شب را...

تبعیض جنسیتی نتیجه سکوت ما...

 زنان،حقوق و مشکلاتشان، از آن موضوعاتیست که در دنیا هنوز جای پرداختن بدان بسیار وجود دارد حتی با توجه به اقداماتی که در سطح جهانی در رابطه به این مسئله انجام شده و خیلی جدی ادامه دارد،حال چه رسد به ایران که مشکلات زنان در مقایسه با خیلی از کشورها بیشتر است و فعالیت در این زمینه از جانبِ خودِ زنها بسیار بسیار کمتر...

اکثر ما معترف و معتقدیم به این که زنانِ جامعه ما بیشتر از مردها مورد تبعیض جنسیتی قرار دارند و خیلی اوقات گله و شکایت هم داریم از این تبعیضها.

اما سوال اینجاست ،حال که ما وجود این نابرابری را باور داریم،پس چرا هیچ حرکت و فعالیتِ محسوسی برای از بین بردن این تبعیضها از جانبِ ما صورت نمیگیرد...

نمیگویم صرفا زنان چرا که اعتقاد دارم اگر تبعیضی درجامعه هست و حقوقی از قشری پایمال میشود،همه چه زن چه مرد باید برای رفع آن اقدام کنند...فرقی نمیکند این مشکل برای مردها باشد یا برای زنان و کودکان...

ولی در درجه اول از خودِ زنان این اننظار میرود که در صدد احقاق حقهای پایمال شده شان برآیند اما با نهایت تاسف میبینیم که نهایتا  این مسئله در حد گله گذاری  در جمع های خودمانی فراتر نمیرود...بخصوص وقتی که پای لغت "فمنیست" وسط می آید،انگار دچار وحشت میشوند...آنقدر معنی این کلمه در ذهنشان بد جای گرفته که کلا از آن فراریند(در رابطه با فمنیست ها و در کل خود این لغت بعدا خواهم نوشت)


البته بوده اند و هستند زنانی که از آنها به اسم"فعالان حقوق زنان"یاد میشود(نظیر خانمها:نسرین ستوده،شیوا نظر آهاری،مهر انگیز کار و...)که بی کار نبوده اندو فعالیتهایی صورت داده اند ولی آنقدر دست تنها و بی پشتوانه بوده اند که تغییر محسوسی در بهبود وضع زنان به وجود نیامد و دستِ آخر هم که راهی زندان شدند... 

با این اوصاف گزاف نیست اگر بگوییم یکی از متهمان اصلی در رابطه با این تبعیض ها و ادامه داشتنش بدون کوچکترین تغییر تا به امروز خود زنها هستند...گویی این موضوع اصلا اهمیت چندانی ندارد که بخواهند فکرشان را درگیرش کنند...


پ.ن1:قطعا در نوشته های بعدی به موضوع زنان بیشتر خواهم پرداخت و این نوشته تنها فتح بابی بود برای متنهای آتی...


پ.ن2:این نشست اجلاس غیر متعهد ها  و در پی اش تعطیلی چند روزه تهران رسما به زندگی ما گند زده و خلاصه کلی مشکل برای ما بوجود آورد...

نظرات 9 + ارسال نظر
SanPai چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:42

Hi!
صادقانه عالی بود وبلاگتون و ...

بدم نمی یاد یه سری به وبلاگ حقیرانه بزنید
www.meineworte.blogsky.com

یاس وحشی چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:50

درود بسیار رفیق...
خوبین؟ خسته نباشید...

سلام رفیق...
خیلی ممنون،بله خوبم...امیدوارم شما هم خوب باشین...
زنده باشین...

یاس وحشی چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:51

محبثِ بسیار خوبی را گشودید و می پندارم که چنین نوشتارهایی برای همه ی جامعه مفید است زیرا آگاهی دادن هرگز امری خنثی به حساب نمی آید...
منتظر نوشته های مطمئنا خوبتان هستم...

بله...خیلی وقت بود که در نظر داشتم بخش زنان را در وبلاگ راه اندازی کنم...کمی دیر شد ولی بلخره استارت رو زدم...
جامعه ما در حال حاضر از درجه آگاهی پایینی برخورداره بخصوص در مورد زنها و میطلبه که در این زمینه بسیار کار بشه...
متشکرم رفیق...لطف دارین شما ...
سعی میکنم زیاد منتظرتان نذارم...

H.k چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 20:12 http://bescot.blogsky.com

سلام...
به نظر من بیشتر مشکل الان از جانب حاکمیت است و فرهنگی وقوانینی که تحمیل کرده.
ولی از جانب زنان جامعه ایرانی نگرانی ندارم چون این به من ثابت شده که این ها در فرصت مناسب حق شان را خواهند گرفت و توانایی این را به مراتب بیشتر از اقایون دارا می باشند.

علیک السلام...
قطعا همینطوره...حاکمیت و قوانین یک طرفه این مملکت که جای خود را دارد...تبعیض جنسیتی را همه باور داریم و این تبعیضها هم از جانب سردمدارن اینجاست...
برعکس شما من نگرانی بسیاری دارم در مورد زنان جامعه چون به عنوان یک زن و کسی که با جامعه زنان ارتباط وسیعی دارد میبینم که این مسئله اهمیت چندانی در بین خانومها ندارد...
تا حالا که حقشان را نگرفته اند اگر مثل قبل ادامه دهند،نخواهند گرفت...

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 19:32

شما واقعا 22 سالته؟

خیر،بنده 23 ساله ام...
پروفایلم را یک سالی میشود که آپ نکرده ام...
همان قضیه انسان است و امروز و فردا کردنهایش...

هوشنگ سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 20:52

به نظر من در حال حاضر جنبش زنان برای رسیدن به حقوقشان درون ایران، زنده ترین است و در عین حال مداوم ترین، چرا که زنان کاملا آن را با تمام وجود درک کرده اند و با گوشت و خون پوستشان حسش کرده اند.
و جالب اینکه خط کشی های سنتی جامعه در آن وجود ندارد، همان احساسی که زن در سنتی ترین خانه ایران دارد، همان احساس را زن در مدرنترین خانه ایران دارد. حتی طرفدار و مخالف نظام هم ندارد، همه زنان همین دغدغه را دارند.
البته قطعا این 100% نیست ولی واقعیتی ملموس است.
همین که مسائل روز زنان مطرح میشود و حقوق حقه آنان شنیده میشود، در روزگاری که حقوق از دست رفته بسیاری برای مطح شدن وجود دارد، بهترین گواه برای زنده بودن این جنبش است.
و گرنه کجا مساله ای به نام تغییر ظرفیتهای دانشگاه میتوانست، واکنش جامعه را برانگیزد یا قضایای تنظیم خانواده!
اگر معطوف به نتیجه نگاه کنیم، خواهیم گفت که چه فایده، هیچ نتیجه ای ندارد
ولی اگر امروز را با سالهای پیش مقایسه کنیم، نتایج بهتر عیان میشود، من اعتقاد ندارم که کلیت نظام امروز نسبت به سال 88 وضهیت بهتری دارد، این مثال را به این خاطر زدم که نظرم را در مورد وضعیت امروز و اثرات اعتراض بهتر بشناسید.
پن1: بسیار کار خوبی میکنید
پن2:واقعا گند زده بود، یه جاده 150 کیلومتری، دو تا ایست بازرسی و 5 تا پلیس راه!!!
تازه این مال خارج از تهران بود، ما که نیستیم،ولی خوب معلومه دیگه اونجا چه خبره!

سلام...
جدا به نظرتون جنبش زنان برای رسیدن به حقوقشان در ایران زنده ترین و مداوم ترین هست؟...هست و وضعشون اینه؟
ببینید همونطور که تو متن هم گفتم خیلی از زنان به قول شما این تبعیض ها رو با گوشت و خون و پوستشان درک میکنند ولی در کشور ما هیچ حرکت محسوسی از جانب خانومها صورت نگرفته علیه این تبعیضها...
بله درسته امروز مسایل مربوط به زنها مطرح میشود و فقط در دوره ای مطرح میشود و هیچ جنبشی برای مبارزه و یا پیگیری و رفع مشکلاتشان وجود ندارد...
همین مسئله تک جنسیتی شدن رشته ها و قضایای تنظیم خانواده و حجاب و...خود گواه بر کم کاری زنها دارد که اگر نداشت هر روز یک محدودیت جدید برای زنها ایجاد نمیکردند...
موضوع را که با کشورهای دیگر مقایسه می کنیم بهتر متوجه میشویم،
بله با سالهای پبش تفاوتهایی داشته ولی آنقدر چشم گیر نبوده که بخواهیم دید مثبتی به تغییرها داشته باشیم...و اگر معطوف به نتیجه نگاه نکنیم و نباشد چه فایده دارد این تغییر ها؟
این روند بسیار کند و گاه فقط مطرح شدن و رسانه ای شدن مشکلات زنها به معنای پیش رفتن برای احقاق حق از دست رفته شان نیست...
و این تا وقتی که خود زن ایرانی نخواهد محقق نخواهد شد که البته شوق خواستنی هم فعلا نیست...
در جامعه ما تبعیض جنسیتی در شدید ترین حالتش وجود دارد و تلاش برای رفعش نه...

پن1:بله،البته...ممنون...
پن2:واقعا...ما که زندگیمون تو این چند روز خوابید و اتفاقا کار مهمی هم داشتیم ولی...و ای امان از این ایست و بازرسی ها و پلیس راه واقعا شورش رو درآورده بودن...تازه جاده در دست تعمیر هم بود،بنده نزدیک بود که یک تصادف شدید داشته باشم به دلیل همین ایست بازرسی ها و باریک بودن جاده و البته قانون مند بودن راننده ها!!!!!ولی خب خدا رحم کرد...
بله داخل تهران افتضاح بود در یک مسیر نه چندان طولانی دقیقا سه تا ایست و بازرسی بود!!!!!!!!

هوشنگ سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 20:53

یه جاده 15 کیلومتری یه برگه جریمه و آخرش هم بازرسی ماشین!

اوه...اوه اوضاع شما چه وخیم بوده...
بازرسی ماشین؟!!چه بد شانس بودین شما...اینجا که قانون نداره همه چیز بستگی به شانس داره...
خب عیب نداره عوضش دستاوردهای خیلی خیلی مثبتی واسه کشور داشته البته به فرموده آقا....دیگه باور کردنش با خودتون...

یلدایی ترین ... چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 16:32

حق و حقوق ...
تا عده ای باور نکنند که حقی دارندتا کسی از وسعت محدوده خود با خبر نباشد
چطور به فکر گرفتن آن بیفتد ...
در درجه اول حق انسانی در جامعه ی ما وجود ندارد چه رسد حق جنسیتی ...
بنده به شخصه اگر به عنوان یک انسان هم مورد احترام قرار گیرم کلاهم را هوا می اندازم ...

سلام به یلدایی ترینِ عزیز...
بله حق و حقوق...هر چند واژه بیگانه ایست در اینجا...

تا عده ای باور نکنند که حقی دارند و نخواهند که باور کنند حقشان را به فکر گرفتنش هم نمیفتند...عده ای هم هستند که باور دارند که اینها هم به فکر گرفتن هیچ حقی نیستند...
اینجا برای هیچ حقی هیچ تلاشی برای احقاق وجود ...و جنسیتی هم که جای خود دارد...البته من فکر میکنم این دو باید به موازات هم پیش روند با توجه به شرایط ...
...
برای بنده هم این مهم است ولی این هم که به عنوان یک زن بین من و جنس مخالفم این همه تبعیض نباشد خیلی مهم است...

مهدی شریفی چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 00:00 http://mehdisharifi2.mihanblog.com

چشم مون روشن زهرای عزیز که باز دست به قلم بردی، خوب می نویسی ولی متاسفانه کم می نویسی. انقدر که گاهی حرصم می گیره زهرا جان.
مشتاقانه منتظر نظراتت درباره فمینیسم هستم نازگل.

شاید مهم ترین کاری که زنان جامعه ی ما باید کنند، تربیت صحیح فرزندان شان است. هم مردها و هم زنها (به ویژه زنها) باید بیاموزند که در برابر کودکان خود برخی جمله ها را اصلا به کار نبرند:
-مرد که گریه نمی کنه
- وقتی پسری قهر می کند می گویند مگه تو دختری که قهر می کنی؟
و خیلی از این جمله ها که الان توی ذهنم نیست.
به نظر من کار فرهنگی بیش از هر چیز دیگه ای موثره. که پسرها و دخترهای خودمون یاد بدیم که دختر و پسر هر دو انسان هستند و توی حقوق انسانی با هم برابرند. شاید بگی همین زن ها و مردها آگاهی ندارند. خوب اینجا وظیفه ی من و تو بیشتره. از هر فرصتی استفاده کنیم که یادآوری کنیم به اقوام، دوستان و ... به ویژه به زنها که وقت بیشتری رو با بچه می گذرونند

سلام به آقای مهدی شریفی عزیز...
دلتون روشن!
ممنون شما لطف دارین ...ببخشید که حرصتون رو در میارم خودمم این همه فاصله رو دوست ندارم ولی...
چشم جتما...منم مشتاقانه منتظر شما هستم...

بله تربیت فرزندان مهم ترین کاری هست که هر والدینی باید انجام دهند و هر زنی هم که مادر باشد جزء والدین محسوب میشود...

همینطوره...زنان ما یاد نگرفته اند که حقوقی دارند و البته وظایفی جز کارهای رو تینی که انجام میدهند...البته جا انداختن این موضوع کار ساده ای نیست برای زنانی که زنانگی رو اینطور پذیرفته و خیلی از کارها را حق خود نمیدانند و البته همونطور که گفتم خیلی از وظایف را ...مثلا وظیفه سیاسی و اجتماعیی که در قبال کشور و اجتماعشون دارند...
من بعضی موقها که در حضور مادر بزرگم درباره زنان صحبت میکنم آنچنان چشم غره ای به من میروند که به کل منصرف میشوم ...
سخت میپذیرد زن سنتی و حتی به اصطلاح مدرن این حرفها را و هر کدام هم دلایل متفاوت و مربوط به شرایط خود را دارد...
مشکل تنها عدم آگاهی نیست ...علاوه بر عدم آگاهی عدم پذیرش هم هست...
از تذکتون هم ممنون...درستش کردم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد